فکــر می کــردم
در قلب تــ ـــ ـــو
محکومم به حبــس ابد !!
به یکبــاره جــا خــوردم …
وقـــتی
زندان بان برســـرم فریاد زد:
هــی..
تــو
آزادیـــــ!
و صـــدای گامهای غریبهـــ ای که به سلـــول من می آمـــد.
نظرات شما عزیزان:
شاپرک 

ساعت8:00---4 تير 1392
حقت بود... چون تو هم جای یکی دیگه رو تو قلبش گرفته بودی! حالیته؟؟؟
پاسخ:چي ميگي تو بزن ب چاك بينم
پاسخ:چي ميگي تو بزن ب چاك بينم
برچسبها: