داشت مي رفت ...
گفتم نــ ـ ـ ـ ـ ـ ♥ـ ـ ـ ـ ـ ـرو ...
نميتوني فراموشم كني ...
برگشت نگام كرد ...
گفتم ديدي نميتوني؟؟؟...
گفت : ببخشيـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـد شمـ ـ ـ ـ ـا؟...
♥ardalan... to in karo baham nakon eshgham♥
فقط ...
چند قدم ...
مانده بود ...
تا ...
برسم به تو ...
{{{ كاش ، اين خواب ادامه داشت ... }}}
+ : ardalan
وقتي دير رسيدم ...
و با ديگري ديدمت ...
فهميدم ...
گاهي ...
هرگز نرسيدن بهتر از ،
دير رسيدن است ...
+مخاطب خاص:♥ ardalan ♥
روزگار،نبودنت را برايم ديكته ميكند ...
و نمره ي من باز مي شود صفر ...
هنوز ...
نبودنت را ياد نگرفته ام ...
+مخاطب خاص:♥ ardalan ♥
نه " صدايش " را نازك مي كرد ...
نه دستانش را " آردي "...
از كجا بايد ،...
به گرگ بودنش شك مي كردم ؟...
به من مجوز " چاپ " نميدهند ...
ميگويند نوشته هاي كتابت باور كردني نيست ...
اما من ...
من ...
من فقط خاطراتم را نوشته بودم ...
همين ...
من در سرزميني زندگي ميكنم ...
كه،گريه كردن را ...
اشك ريختن را ...
باريدن را...
ابري بودن را ...
بغض داشتن را ...
خراب بودن ميدانند ...
مدت هاست كه به هواي ابري و باراني ،
ميگويند " خراب "...
ديروز من در كنارت خوش بودم ...
امروز ديگري ...
فردا هم يكي ديگر ...
آفرين از تلاشت دست نكش ...
دست نكش كه چشم ملتي به توست ...
تو ميتوني ...
وقتي به عقب برميگردي ،
متوجه ميشي كه جاي بعضيا،
الان تو زندگيت نه تنها خالي نيست ،
بلكه اون موقعشم زيادي بوده ...
اگه يه روزي ، تورو با يكي ديگه ببينم ،
هيچ وقت حسوديم نميشه ...
آخه مامانم بهم ياد داده،
اسباب بازيامو بدم به بدبخت بيچاره ها ...
دلم خيلي برايش تنگ شده بود ...
داشتم از عشقش با خودم ميگفتم ...
از پشيماني ...
از اين كه فرصتي دوباره هست يا نه ...
درجواب صدايي بي وقفه آمد ...
"دستگاه مشترك مورد نظر خاموش مي باشد"
هنوز نيامده اي خداحافظ؟...
تقصير تو نيست ...
هميشه همين گونه بوده است ...
برو اما من پشت سرت دست نه،
دل تكان ميدهم ...
همه رو خط زديم ...
تا به عشقمون برسيم ...
اما غافل از اينكه ...
خودمون خط خورده ي عشقمون بوديم ،
تا به عشقش برسه ...