بـردم ... چون كسي رو از دست دادم كه دوستم نداشت ...
و تو مخاطب خـ♥ـاصـ♥ـم ،
بـاختي ... چون كسي رو از دست دادي كه دوستت داشت ...
+:مخاطب خاص=اردلان
وقتي به من اعتماد نداري،
زنـــدگی..
تــا اطّـلاعِ ثــانــوی ..
تعــطــــــیل اسـت !
+:khodesh midoone manzooram kie
دیـوارهایی که می سازی ..
هـر روز و هــر روز ..
بیشتر می شوند!!
بنــای بـــی احساس من …
آخر من از کجــا …
برای این همه دیــوار …
پنجــــره پیدا کنمــ .. !!
+: mokhatabe khas
فکــر می کــردم
در قلب تــ ـــ ـــو
محکومم به حبــس ابد !!
به یکبــاره جــا خــوردم …
وقـــتی
زندان بان برســـرم فریاد زد:
هــی..
تــو
آزادیـــــ!
و صـــدای گامهای غریبهـــ ای که به سلـــول من می آمـــد.
داشت مي رفت ...
گفتم نــ ـ ـ ـ ـ ـ ♥ـ ـ ـ ـ ـ ـرو ...
نميتوني فراموشم كني ...
برگشت نگام كرد ...
گفتم ديدي نميتوني؟؟؟...
گفت : ببخشيـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـد شمـ ـ ـ ـ ـا؟...
♥ardalan... to in karo baham nakon eshgham♥
فقط ...
چند قدم ...
مانده بود ...
تا ...
برسم به تو ...
{{{ كاش ، اين خواب ادامه داشت ... }}}
+ : ardalan
وقتي دير رسيدم ...
و با ديگري ديدمت ...
فهميدم ...
گاهي ...
هرگز نرسيدن بهتر از ،
دير رسيدن است ...
+مخاطب خاص:♥ ardalan ♥
روزگار،نبودنت را برايم ديكته ميكند ...
و نمره ي من باز مي شود صفر ...
هنوز ...
نبودنت را ياد نگرفته ام ...
+مخاطب خاص:♥ ardalan ♥
نه " صدايش " را نازك مي كرد ...
نه دستانش را " آردي "...
از كجا بايد ،...
به گرگ بودنش شك مي كردم ؟...
به من مجوز " چاپ " نميدهند ...
ميگويند نوشته هاي كتابت باور كردني نيست ...
اما من ...
من ...
من فقط خاطراتم را نوشته بودم ...
همين ...
من در سرزميني زندگي ميكنم ...
كه،گريه كردن را ...
اشك ريختن را ...
باريدن را...
ابري بودن را ...
بغض داشتن را ...
خراب بودن ميدانند ...
مدت هاست كه به هواي ابري و باراني ،
ميگويند " خراب "...
ديروز من در كنارت خوش بودم ...
امروز ديگري ...
فردا هم يكي ديگر ...
آفرين از تلاشت دست نكش ...
دست نكش كه چشم ملتي به توست ...
تو ميتوني ...
وقتي به عقب برميگردي ،
متوجه ميشي كه جاي بعضيا،
الان تو زندگيت نه تنها خالي نيست ،
بلكه اون موقعشم زيادي بوده ...